روز ها سرد اند، شب ها سردتر؛ نبض تنهایی من کُند میزند......
درباره من
من کولی ام
من جهانی راکولی ام
جهانی بی پدر را کولی ام
قبیله ای بی ریش سفید را
جهانی با کودکان خون آلود
با تفنگ های بی عدالت
وعدالت های بی ناموس
من دف می زنم
دف می زنم
دف می زنم
ضجه های مادران بی کودک مانده را
ناله کودکان بی مادر مانده را
می رقصم
می رقصم
می رقصم
اضطراب قرن قابیلی را....
ادامه...
در گوشه زندان به تو فکر می کنم می دانی؟ می توانی این را درک کنی؟ باورت می شود چقدر دوستت دارم؟! هیچ می دانی غیر از من هیچکس در گوشه زندان پشت میله ها نمی تواند کسی را بیشتر از آزادی دوست داشته باشد!
very very nice